گرفتاری

سلام
خوبین؟
ببخشید دیر به دیر میام امتحان هام شروع شده خوب نمیتونم سر بزنم بازم ببخشید

از عمر ِ دردها که میگذرد ،

مانند سلامتی می شوند ،

آنقدر به بودنشان عادت می کنی

 که رفتنشان را متوجه نمی شوی

برای چیزی که تا بحال بدست نیاوردید باید انسانی شوید که تا به حال نبوده اید

سکوت

وقتی گریه کردیم گفتن بچه ای!وقتی خندیدیم گفتن دیوونه ای!وقتی جدی بودیم گفتن مغروری!وقتی شوخی کردیم گفتن سنگین باش! وقتی حرف زدیم گفتن پر حرفی!وقتی ساکت شدیم گفتن عاشقی!حالا هم که عاشقیم گفتن گناه داره

یاس

به نام  انکه جمیل است و جلال
کاش میشد قاب عکس تو را در میان سبد های گل یاس گذاشت و فرشته های اسماندور ام می چرخیدند .کاش میشد نامت را در اسمان بی کران به اجرا گذاشت و  از هیچ پرنده ای پروایی نداشت ولی افسوس که غریبانه از من دوری

وصیت نامه

اگر مرا در طابوت نهادید پاهایم را خم کنید که بدانند خود امده ام و با پای خود میروم.دستانم را بیرون بگذارید که بدانند دست خالی به دنیا امده ام و دست خالی از دنیا میروم.دور طابوت را با پارچه سیاه رنگ بپوشانید که بدانند در این دنیا جز سیاهی چیزی ندیده ام اگر مرا در قبر نهادید بالای قبرم یک تکه یخ بگذارید که با اولین طلوع افتاب اب شود و به جای مادرم برایم گریه کند زیرا طاقت دیدن اشکهای مادرم را ندارم

یادمه

یادمه که یه روز برف می اومد دونه دونه از اسمون
یه پرنده بانوکش زد به شیشه; شیشه اتاقمون
یادمه اشک چشاش یخ زده بود از سرما
نمیدونم چه طوری اومده بود به خونمون
چه چشایی چه پرایی رنگ اسمون
راش دادم تو خونمون
اخه اون روزا هنوز ساده بودیم
بچه بودیم غنچه بودیم
تا یکی بهم میگفت دوست دارم
میگفتم این دیگه اخریه
اما فرداش که میرفت
به دل میگفتم غصه نخور یکی دیگه
نمیدونم اون پرنده تو صداش
چه رازی بود که منو لرزوند
اخه من بهش دونه دادم لونه دادم
هر چی یه بچه میتونست بهش دادم
اما اون فصل بهار
هوای پرکشیدن زد به سرش
با نوکش زد به شیشه
من که داشتم دوباره میباختم
یه نگاهی تو چشاش انداختم
اما اون حالیش نبود
اون قدر شور و نشاط اسمون
تو چشاش خط های ابی میکشید
که دیگه حتی منو هم نمیدید
اما اون پرنده تو بودی که حالا میخوای بری
پر بزنی رها بشی
نمیخوام پشت سرت گریه کنم
نمیخوام صاف تو چشاش نگاه کنم
تو برو تو پر بزن
دل خوش باور من هرجا باشی باهات میاد
اخه اون تورو میخواد
اگه باور نداری خوب نگاه کن تو سینم
اندازه یه کف دست خالی شده
تو برو تو پر بزن پرنده نامهربون
من فقط میخوام نگات کنم تو اسمون
این شعر بسیار زیبا رو یکی بهم میل زده بود والا نمیدونم شاعرش کیه ولی هر کس هست واقعا قشنگگفته به نظر من علی یارتون

انتظار

واژه غریبی است....
واژه ای که روزها یا شایدم ماههاست که با ان خو گرفتم
که چه سخت است انتظار
هر صبح طلوعی دیگر است بر انتظار فرداهای من
خواهم ماند تنها در انتظار تو
چرا نوشتم در برگ تنهاییم برای تو نمیدانم؟
شاید که روزی بخواند بر تو عشق مرا....
میدانم روزی خواهی امد میدانم...
گریان نمیمانم خندانم
برای ورودت ای عشق
وقتی به یادت می افتم به یاد خاطراتت
نامه هایت را مرور میکنم ۱ بار نه صد بار
و جودم را سراسر عشق فرا میگیرد
و اشک شوق بر گونه هایم روانه میشوند
تنها میگویم همیشه در قلب منی
میدانم که باز خواهی گشت میدانم

این نوشته زیبا رو تو یه کلیپ فلاش دیدم امیدوارم خوشتون اومده باشه
علی یارتون

نتیجه نظر سنجی

سلام در رابطه با نظر سنجی خیلی ها پی ام دادن و نظرشون رو گفتن که اکثرا هم دختر خوشگل و خوشتیب دوست دارن که من واقعا به پسرای ایرانی افتخار میکنم راستی قالب رو هم عوض کردم از فردا دوباره شروع به نوشتن میکنم
علی یارتون

نظر سنجی

سلام خدمت همه

این مطلبم درباره دخترهاو پسرها ست :میخواستم یه نظر سنجی کنم معیار های شما برای دوستی با یه پسر چیه

1:خوشگل باشه

2:خوش هیکل باشه

3:با معرفت باشه

4:با مزه باشه

5:موارد 1 و 2

خواهش میکنم دخترا تو نظرات بگن

حالا پسرها:

معیار شما برای دوست شدن با یه دختر چیه:

1:خوشگل و خوش هیکل

2:تریپ روز باشه

3:با معرفت و خوش اخلاق

4:با نمک باشه و تو دل برو

5:غر غر زیاد نکنه

6:از خود راضی نباشه

از همه دختر ها و پسرها خواهش میکنم تو نظرات معیار هایشون رو بگن دارم نظر سنجی میکنم بین دختر ها و پسرها پس معیار شخص مورد علاقتون رو بگید

قر بونه همتون بچسبم

علی یارتون

چی کار کنم؟

سلام

خوب هستین؟راستش بعضی وقت ها میشینم فکر میکنم تازه میفهمم که چه ادم بد بخت و بی عرضه ای هستم از خودم بدم میاد دوست دارم زمین دهن وا کنه برم زیزه زمین!!!!!! راستش من حدود 2 سال از یه دختری خوشم میامد 2 سال عاشقش بودم واقعا دوسش داشتم اینو بگم من از هر کسی خوشم نمیاد اگه هم بیاد تا اخرش هستم داشتم میگفتم 2 سال عاشقش بودم ولی هیچی بهش نگفتم یعنی خجالت میکشیدم بگم میترسیدم ضایع بشم به خاطر همین چیزی بهش نگفتم ولی دیشب تموم زندگیمو باختم تو خیابون ولیعصر با یه پسره دیدمش اولش خواستم برم جلو ولی نرفتم میخواستم ضایع کنمش ولی نکردم چون دوسش دارم 2 سال من هیچ کاری نکردم ولی پسره در عرض 1 ماه باهاش دوست شد من با دخترهای زیادی دوست بودم ولی هیچ کدوم رو مثله این دوست نداشتم من به خاطر این تابستون هیج جا نرفتم چون دلم براش تنگ میشد اونوقت اون رفت با یکی دیگه رفیق شد با عرض پوزش از دخترها:دیگه از هرچی دختره بدم میاد شکسپیر میگه:هیچ وقت به دخترها اعتماد نکن چون قابل اعتماد نیستن حرف حقی میزنه دیگه حوصله ندارم دوست دارم بگیرم رفیقش رو بزنم ولی اون هم تقصیر نداره من بی عرضه بودم کاری نکردم اینو به پسرا بگم از هرکسی خوششون نیاد چون وقتی ترکت کرد دیگه نمیتونی زندگی کنی مثله من

علی یارتون



به روز شده:
عزیزا این مطلب رو من ننوشتم من هنوز سنی ندارم که عاشق بشم این مطلب رو اقا میلاد نوشت اینم ای دیشه  alex_milad2003  نظرتون رو به خوده میلاد بگین بهتره